گوشه ای از تقابل چپ و راست بر سر آینده تحولات ایران
سلاح اتمی٬ تحریم اقتصادی٬ حمله نظامی٬ کدام سیاست؟
گفتگو با على جوادى

توضیح نشریه: هفته پیش بینندگان تلویزیون ماهواره ای "کانال یک" شاهد گوشه ای از تقابل حاد چپ و راست در بر سر تحولات آینده ایران بودند. سوژه بحث تحریم اقتصادی و سیاست نیروهای چپ و راست در قبال این وضعیت بود. در این مناظره علی جوادی از رهبری حزب اتحاد کمونیسم کارگری و ناصر محمدی از سردبیری کیهان لندن شرکت داشتند. شهرام همایون٬ مدیر کانال یک٬ مجری این برنامه بود. نشریه یک دنیای بهتر٬ نظر به اهمیت این موضوع و تقابل چپ و راست بر سر این سیاست سئوالاتی را در مقابل علی جوادی قرار داده است که پاسخ آن را میخوانید.

یک دنیای بهتر: آقای ناصر محمدی در این مناظره اعلام کردند که از سیاست تحریم اقتصادی آمریکا و متحدین شان علیه رژیم اسلامی حمایت میکنند. یک از استدلالات محوری ایشان این بود که در مبارزه برای خلاصی از رژیم اسلامی مردم ناچارند که "هزینه" کنند. مسلما تحریم اقتصادی تاثیرات منفی بر زندگی مردم بجا خواهد گذاشت اما میگویند این هزینه ای است که مردم باید برای سرنگونی رژیم اسلامی بپردازند. مگر نه اینکه تاکنون هزینه زیادی در این راه صرف شده است٬ این بهایی است  که باید پرداخته شود. هیچ تحولی بدون درد صورت نگرفته است. پاسخ شما چه بود؟

علی جوادی: من در این مناظره قبل از هر چیز موضع اصولی حزب اتحاد کمونیسم کارگری را در قبال تحریم اقتصادی بیان کردم و از چند زاویه این موضع را توضیح دادم. همانطور که تاکنون در بیانیه ها و قطعنامه های حزب آمده است حزب اتحاد کمونیسم در عین مبارزه همه جانبه و قاطع برای سرنگونی رژیم اسلامی در عین حال مخالف اصولی سیاست تحریم اقتصادی است٬ چرا که این سیاست را مانعی در راه پیشبرد پروژه سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی میداند.

تحریم اقتصادی از نقطه نظر ما یک سلاح کشتار دسته جمعی است. کافی است نگاهی به تجربه سیاست تحریم اقتصادی در عراق بیندازیم تا عملکرد واقعی سیاست تحریم اقتصادی کاملا و بدون تردید روشن شود. آمریکا با مجوز سازمان ملل بیش از ده سال سیاست تحریم اقتصادی علیه عراق را دنبال کرد. در این ده سال بنا به آمار خود موسسه های آکادمیک آمریکا هر ماهه بین سه تا پنج هزار کودک و سالمند جان خود را از دست میدادند. بطور متوسط حدود نیم میلیون جان خود را از دست دادند. اما این آمار تنها گوشه ای از عملکرد جنایی سیاست تحریم اقتصادی است. برای بررسی همه جانبه عملکرد این سیاست باید در عین حال نگاهی به فقر و فلاکتی بیندازید که تحریم اقتصادی علیه مردم در این دوران ایجاد کرد. از طرف دیگر سیاست تحریم اقتصادی عملا اهرمی در دست دولت و سرمایه داران برای کسب سود بیشتر در این شرایط وخیم بود. آمار این جنایت را میشود با کشته شدگان و معلول شدگان جنگ ارتجاعی ایران و عراق مقایسه کرد. جنایتی در همان ابعاد و به همان گستردگی است. در همین دوران دستگاه صدام نه تنها کمترین صدمه ای ندید بلکه بیشترین غارت وچپاول را سازمان دادند.

ما مخالف تحریم اقتصادی هستیم. چرا که رژیم اسلامی در طول عمر سیاه خودش بزرگترین "تحریم های" اقتصادی را علیه توده های مردم زحمتکش اعلام کرده است. ما مخالف تحریم اقتصادی هستیم چرا که قربانیان تحریم اقتصادی در درجه اول توده های مردم زحمتکش هستند. از نقطه نظام ما کارگران و توده های مردم زحمتکش٬ سیاست تحریم اقتصادی اعمال شده توسط آمریکا و متحدین شان٬ تنها ادامه سیاستی است که رژیم اسلامی از زمان تولد خونین اش علیه مردم اعمال کرده است. از یک جنس است. در عمل واقعا سیاستی در جهت به فقر و فلاکت و نابودی کشاندن مردم و تخریب جامعه است.

اما در پاسخ به نکات آقای محمدی من به چند مساله حیاتی در این زمینه اشاره کردم. تاکید کردم که تفاوت اساسی و تعیین کننده ای میان "هزینه" اعمال شده توسط این سیاست جنایتکارانه و "هزینه ای" که مردم در مبارزات خودشان برای سرنگونی رژیم اسلامی و استقرار جامعه ای آزاد و برابر و مرفه می پردازند٬ وجود دارد. مسلما مردم در جریان اعتراضاتشان دچار مشقات و صدماتی میشوند. همانطور که در پروسه مبارزه برای سرنگونی رژیم استبدادی شاه هزاران تن جان خود را از دست دادند. همانطور که تاکنون در مبارزه با رژیم اسلامی بیش از صد هزار تن جان خود را از دست داده اند. اینها واقعیت تلخ این مبارزه و جدال خونین است. اما مساله اینجاست که تمام این جنایت توسط دستگاه حاکم علیه مردم اعمال شده است. خواست و سیاست یک نیروی انقلابی نبوده است. یک رکن سیاست اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی نبوده است. یک جنایت علیه مردم است. دقیقا به همین خاطر است که مردم میخواهند این رژیم را سرنگون کنند و سرنگونی اش در دستور مبارزاتی مردم قرار است. اتفاقا یک رکن تلاش ما این است که رژیم اسلامی را در پروسه ای هر چه کم مشقت تر و کم هزینه تر سرنگون کنیم.

در عین حال باید تاکید کرد که سیاستی که یک رکن اعلام شده اش کشته شدن و جنایت علیه مردم و فقر و فلاکت علیه مردم است سیاستی ضد انسانی و ضد توده های مردم زحمتکش است.

بیینید با فقر و فلاکت کشاندن و کشتار مردم نمیتوان به آزادی و رفاه دست یافت. سیاست و تاکتیک نمیتوانند در عمل در نقطه مقابل و ضد اهداف اعلام شده باشند.

یک دنیای بهتر: مدافعان تحریم اقتصادی میگویند که هدف از تحریم اقتصادی ضربه زدن به شریان اقتصادی رژیم اسلامی است. مدافعین داخلی شان حتی اعلام میکنند که از نوع اعتصابات کارگران نفت است که شیرهای نفت را بستند. میپرسند مگر چه فرقی میان این دو سیاست وجود دارد؟

علی جوادی: بنظرم یک تفاوت فاحش میان این دو سیاست وجود دارد. یکی ارتجاعی است دیگری انقلابی است. یکی توسط یک نیروی تروریستی علیه مردم اعمال میشود دیگری اهرمی است که طبقه کارگر در اختیار دارد تا چرخهای یک ماشین آدمکشی را فلج کند. یکی توسط خود توده های کارگر و مردم زحمتکش در مبارزه شان ضروری و اجتناب ناپذیر شده است اما دیگری سیاست یک دولت امپریالیستی در مقابله با یک حکومت تروریستی اسلامی است. یکی سیاست بخشی از مبارزه انقلابی کارگر و مردم است و دیگری سیاست ارتجاع آمریکا و متحدین اش در یک تقابل ارتجاعی است.

ما از فعالین سازماندهندگان مبارزه برای فلج کردن ماشین اقتصادی و چرخ اقتصادی رژیم اسلامی سرمایه هستیم٬ اما در عین حال مخالف سرسخت سیاست تحریم اقتصادی هستیم.

اعتصاب کارگری سیاستی است که محصولش افزایش اعتماد به نفس و اتحاد کارگری و تقویت روحیه مبارزاتی مردم سرنگونی طلب است. در مقابل سیاست تحریم اقتصادی سیاستی در جهت به فقر و فلاکت کشاندن جامعه است. تفاوتها بسیارند!

یک دنیای بهتر: در این مناظره اعلام شد که مردم باید از تخاصم غرب و رژیم اسلامی به نفع خودشان بهره برداری کنند و امر ملی خودشان را به پیش ببرند. اعلام شد که در طول سه دهه آمریکا و غرب مشغول چانه زنی و لاس زدن با رژیم اسلامی بودند. اکنون نظر به منافع ملی خودشان سیاست مقابله جویانه ای را علیه رژیم اسلامی در دستور قرار داده اند٬ چرا که نمیخواهند رژیم اسلامی مجهز به سلاح اتمی شود. از این شرایط و تقابل باید بهره برداری کرد. بعلاوه اعلام شد که مگر هر کشوری حق ندارد با کشور دیگری قطع تجارت و معامله کند؟ پاسخ شما چه بود؟

علی جوادی: من در درجه اول به این نکته تاکید کردم که تقابل دول غربی با تلاشهای رژیم اسلامی در تجهیز اتمی اش یک مبارزه ارتجاعی و انحصار طلبانه است. تاکید کردم که ما به جنبش خلع سلاح عمومی تعلق داریم. جنبشی که میکوشد جهان را از شر کلیه سلاحهای کشتار دسته جمعی و اتمی نجات دهد. تاکید کردم که نیرویی که خود اولین و تنها بکاربرنده بمبهای اتمی بوده و در عرض چند ثانیه چند صد هزار تن را به خاکستر تبدیل کرده است٬ نمیتواند ادعای مصون داشتن توده های مردم از عواقب فاجعه اتمی و خطرات اتمی شدن رژیم اسلامی باشد. تاکید کردم که ما خواهان نابودی و برچیده شدن کلیه سلاحهای اتمی و کشتار دسته جمعی هستیم. چه آنهایی که بزرگترین زرادخانه کنونی اتمی جهان را در اختیار دارند و چه آنها که به دنبال سلاح اتمی هستند. موضع ما موضع سومی است. موضع بشریت متمدن در قبال این ابزار کشتار دسته جمعی است. از این رو نباید صورت مساله غرب و توجیهاتشان را پذیرفت. آمریکا و غرب در رقابت و کشمکش تروریستی خود با رژیم اسلامی به دنبال جلوگیری از اتمی شدن رژیم اسلامی اند. یک هدفشان کنترل انحصاری سلاحهای کشتار دسته جمعی است. خواهان جلوگیری از تجهیز رقیب در این مسابقه جنایت است. ذره ای آزادیخواهی و مصالح مردم در این تقابل وجود ندارد.

بعضا میگویند باید از تناقضات این دو نیرو استفاده کرد. واقعیت این است نیروهایی در هر دو سو از تقابل این دو نیرو استفاده میکنند. اینها یا نیروهایی در همسویی با رژیم اسلامی اند یا در همسویی با تروریسم دولتی آمریکا و اسرائیل و ناتو. مساله این است که کارگران و مردم زحمتکش در مقابله با هر دو سوی این تخاصم باید امر مبارزاتی خودشان را به پیش ببرند. این تصور که توده های مردم میتوانند با اتکاء به دول غربی و سیاست توپ و تانک و بمب افکنهایشان به آزادی و برابری و رفاه برسند یک تصور پوچ و تماما باطل است. همه ما حتی اگر ذره ای از تاریخ و ماهیت سیاستهای تروریستی چیزی ندیده باشیم٬ حداقل کارنامه این نوع "رژیم چنچ" را در منطقه دیده ایم. دیده ایم که چگونه یک رژیم ارتجاعی دیگر٬ ناسیونالیست و اسلامی و قوم پرست را به مردم حقنه کرده اند. دیده ایم که چگونه نوعی دیگری از استبداد و ارتجاع زندگی مردم را در اسارت خود گرفته است. واقعیت این است که امر آزادی و رهایی جامعه از کانال حمایت از یک سوی این تخاصم ارتجاعی به جلو رانده نمیشود. برعکس هرگونه اتکایی به دول غربی در این تخاصم تنها نشانگر همسویی و اتحاد با یک نیروی تروریست و ارتجاعی است که همانند قطب اسلامی مقابل خود سابقه سیاهی در ضدیت با آزادیخواهی و برابری طلبی دارد. ما مسلما دشمنی این نیروهای ارتجاعی را به دوستی شان ترجیج میدهیم. اما بهیچوجه با یک سوی این تخاصم ارتجاعی و ضد انسانی همسو نمیشویم. سیاست اعلام شده ما کاملا روشن است. ما خواهان سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی هستیم. هدف ما رسیدن به آزادی و برابری و رفاه و یک جمهوری سوسیالیستی است. ما در عین حال مخالف سر سخت سیاستهای قلدرمنشانه و تروریستی آمریکا و ناتو و اسرائیل هستیم.

بعضا میگویند که سیاست تحریم اقتصادی مانند حق هر کشور در عدم تجارت با دولتی مانند رژیم اسلامی است. در اینجا یک مساله حساس پرده پوشی میشود. ما اگر حتی بپذیریم که اجتناب از معامله با کشوری حق یک دولت است٬ نمیتوانیم بپذیریم که لشگر کشی و مجازات مراکز تجاری و کشورهایی که مبادرت به تجارت میکنند٬ نیز یک حق طبیعی هر کشوری است. خیر٬ زورگویی و قلدری بین المللی و تلاش برای تثبیت میلیتاریستی هژمونی یک نیرو حق هیچ کشوری نیست.

یک دنیای بهتر: برخی از مدافعان تحریم اقتصادی الزاما از حمله نظامی حمایت نمیکنند. بعضا اعلام میکنند که دفاع از سیاست تحریم اقتصادی حتی اقدامی در جهت پرهیز از حمله نظامی است. این استدلال چقدر واقعی است؟

علی جوادی: از من بپذیرید که شوخی میکنند. کیست که نداند که تحریم اقتصادی نه سیاستی بمنظور اجتناب از حمله نظامی بلکه فاز پایینی پروسه ای است که میتواند به سرعت به حمله نظامی و لشکرکشی منتج شود. خود نیروهای اعمال کننده تحریم اقتصادی رسما اعلام میکنند که درصورت عدم عقب نشینی رژیم اسلامی در پس این سیاستهای اقتصادی به گزینه نظامی متوسل خواهند شد. بعلاوه کیست که نداند همین پروسه کشمکش در صورتیکه ادامه پیدا کند میتواند عملا به درگیری نظامی کشیده شود.

ببنید رژیم اسلامی اعلام کرده است که در صورت تحریم اقتصای نفت ایران و در صورت کنترل کشتی های حامل نفنت ایران در منطقه خلیج٬ رژیم اسلامی هم تنگه هرمز را مسدود خواهد کرد. آیا تردیدی هست که چنین سناریویی بدون کوچکترین تردیدی به یک تقابل نظامی خونین منجر خواهد شد؟

من تردیدی ندارم که این توجیهات کاملا پوچ است و در ضمن شک دارم که چنین نیروهایی واقعا مخالف حمله نظامی اسرائیل و آمریکا باشند. *